سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با همه دل، خدا را دوست بدارید . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
جمعه 91 مهر 14 , ساعت 10:2 عصر

خلاصه قسمت چهلم سریال دونگ یی
دونگ یی با پیدا کردن پیشانی بندی که برای گروه شمشیرزناست خیلی نگران شده به همین علت تصمیم میگیره که از قصر خارج بشه اما برای این کار به پیش ملکه میره و میگه که میخواد برای استراحت به بیرون قصر بره و ملکه موافقت میکنه و براش اقامتگاه خودش در شهر رو دستور میده که آماده کن و دونگیی به اقامت ملکه در شهر میره …
اما این حرکت سریع دونگیی و درخواست ناگهانی اون بانو جانگ رو هم متعجب میکنه چرا که دونگیی بدون اینکه به امپراتور خبر بده از قصر خارج شد و به اقامتگاه ملکه در شهر رفت …
از طرفی ندیمه هاش نگران هستن چرا که توی شهر خطرناکه و به جون اشراف سوء قصد میشه … و دونگ یی در این وضعیت چنین درخواست ناگهانیی رو کرده …
دونگ یی بعد از رفتن به اقامتگاه پنهانی با تغییر لباس به شهر میره تا بتونه معنی اون علامت های دست رو بفهمه …
اما وقتی بانو بونگ و آکجونگ به اقامتگاه میان و میبینن دونگ یی نامه ای گزاشته و گفته که من خودم برمیگردم و دنبال من نگردید و باعث نگرانی اونا میشه …
دونگ یی چون از مشاور شیم (شیم اونتاک ) شنیده بود که اون علامتا شاید اعداد چینی باشن به مهمان خانه ی چینی ها در شهر مراجعه میکنه اما در اونجا مشاور شیم رو میبنه که اونم اومده اونجا تا موضوع رو بررسی کنه ..
اما وقتی مشاور شیم دونگ یی رو با اون سرو وضع میبینه به شدت تعجب میکنه و مدام میخواد که اونو منصرفش کنه که به اقامتگاهش برگرده اما دونگیی قبول نمیکنه و به ناچار با هم وارد مهمان خانه میشن …
در مهمان خانه که همه چینی هستن از چندین نفر این موضوع رو میپرسن اما هیچ کس چیزی نمیدونه و همه میگم اینا فقط چند تا عدد هستن و معنا و مفهوم دیگه ای ندارن …
اما به سراغ حزب جنوبی بریم …
به دستور جانگ مویول یک جلسه ی اضطراری تشکیل میشه و وزاری حزب جنوبی از این که به دستور اون این جلسه تشکیل شده مدام به مشاور اوه تاسوک شکایت میکنن که ناگهان جانگ مویول به همراه بانو جانگ وارد جلسه میشن …
با مشاهده بانو جانگ همه متعجب میشن چرا که پنهانی از قصر خارج شده بوده و به جلسه اومده بود …
بانوجانگ با کنایه از اینکه هیچ کس بعد خلعش از مقام ملکه بهش سرنزده به وزرا میگه ” فکر کنم هیچ کدومتون قصر منو بلد نیستید “
بعد از جلسه جلسه ای خصوصی بین جانگ مویول و بانو جانگ برگزار میشه و بانو جانگ به فرماندار میگه که دونگ یی حتما به دلیلی از قصر اونم ناگهانی خارج شده پس توی شهر مراقیش باش…
جانگ مویول هم میگه فکر میکنم اون بزرگترین دشمنتون توی قصر باشه بزودی کاری میکنم که به مرور دشمنان شما در قصر از بین برن…
فرماندار به سراغ بانو ی سربازرس یو میره و میگه که باید مراقب دونگیی و ملکه باشی و هر کاری انجام دادن منو باخبر کنی …
اما بانو یو از انجام اینکار کمی ابا داره چون دونگیی اونو بخشیده بود …
اما چانسو …
ادامه مطلب خلاصه قسمت چهلم سریال دونگ یی...

<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ